معنی شعر گل و گل

گل و گل. شبی در محفلی با آه و سوزی *** شنیدستم که مرد پاره دوزی. چنین میگفت با پیر عجوزی *** «گلی خوشبوی در حمام روزی. رسید از دست محبوبی به دستم».

معنی: من با آن گل خمیری درست کردم که مانند پارچه ابریشمی نرم و لطیف بود. آرایه های ادبی: چون حریری: تشبیه. ۵- معطر بود و خوب و دلپذیری◈※◈ «بدو گفتم که مشکی یا …

معنی: آن گِل، خوشبو بود و دلنشین. به گِل گفتم تو گِلی یا عطر؟ چرا که از بوی خوش تو مست شده ام. عبیر = مخلوطی از گیاهان خوشبو مانند مشک …

معنی دیگر: گل، گلبرگ هایش را زیر پایش پراکند و من را با هم نشینی اش سر افراز کرد. وقتی مدتی از عمرم با ُگل سپری شد، صفات و ویژگی های خوب ُگل در من اثر کرد. و گر …

گِل و گُل. شبی در محفلی با آه و سوزی شنیدستم که مرد پاره دوزی. چنین میگفت با پیر عجوزی «گلی خوشبوی در حمام روزی. رسید از دست محبوبی به دستم».

پند بسیار زیبای شعر سعدی در این است که دوست خوب یا بد در زندگی هر فرد تاثیر زیادی دارد؛ مانند گِلی که چون در کنار یک گُل خوشبو قرار گرفته معطر شده است. سعدی از …

آن گِل را ورز دادم و خمیرش کردم. خیلی نرم و لطیف بود؛ درست مانند پارچه ی حریر. آن گِل، خوشبو بود و دلنشین. به گِل گفتم تو گِلی یا عطر؟ چرا که …

خیلی نرم بود؛ درست مانند حریر. حریر= پارچه یا پیراهن ابریشمی معطر بود و خوب و دلپذیری بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم معنی: آن گِل، خوشبو بود …