ترندات

هاتفی از گوشه میخانه دوش

  • حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴

    صدایی که مرا می خواند. صدای هاتفی در دل و جانم طنین انداخته بود. صدا از سمت میخانه بود. از همانجا که هرکه رفت از خویش بی نشان شد و همه نشان از …

  • غزل شماره ۲۸۴

    هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشند گنه می بنوش. لطف الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش. این خرد خام به میخانه بر تا می لعل آوردش خون به جوش.

  • غزل شماره ۲۸۴ حافظ: هاتفی از گوشه میخانه دوش

    هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشند گنه می بنوش. دیشب سروشی از عالم غیب از گوشه میخانه ندا داد که شراب بنوش که گناهان را میبخشند. ✦✦✦✦. بیت دوم. لطف الهی …

  • تفسیر و معنی غزل 284 حافظ: هاتفی از گوشه میخانه دوش

    غزل 284 حافظ با مصرع «هاتفی از گوشه میخانه دوش» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که سروش عالم غیب در شب دوشین به شاعر اعلام داشته …

  • غزل شماره 284 دیوان حافظ : هاتفی از گوشه میخانه دوش

    تعبیر و تفسیر کامل شعر و فال حافظ : هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشند گنه می بنوش لطف الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش این خرد خام به میخانه بر تا …

  • لطف خدا 1

    هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشن گنه می بنوش. عفو الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش. لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته سربسته چه گویی …

  • تفسیر و معنی غزل شماره 284 حافظ –هاتفی از گوشه میخانه دوش

    هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشند گنه می بنوش. لطف الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش. این خرد خام به میخانه بر تا می لعل آوردش خون به جوش.

  • حافظ شیرازی :: هاتفی از گوشه میخانه دوش

    هاتفی از گوشه میخانه دوش. گفت ببخشند گنه می بنوش. لطف الهی بکند کار خویش. مژده رحمت برساند سروش. این خرد خام به میخانه بر. تا می لعل آوردش خون به جوش. گر چه …

  • غزل دویست و هشتادو چهارم حافظ هاتفی از گوشه میخانه دوش

    غزل دویست و هشتادو چهارم حافظ. هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشن گنه می بنوش. عفو الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش. لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته …

  • هاتفی از گوشه میخانه دوش

    تعبیر و تفسیر کامل شعر و فال حافظ : هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشند گنه می بنوش لطف الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش این خرد خام به میخانه بر تا …

السابق
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
التالي
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است